خاطرات شیرین زندگی کودکانه

ساخت وبلاگ

سلام

اول یه بووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووس واسه مخاطب خاص ؟؟؟ نه بابا شوخی بود  واسه هموتونه

امروز صبح پس از یه جمعه تخ ماتیک و رویاییی ساعت 6 و 40 دقیقه بیدار شدم... شبش اصلا نخوابیدم... یکی از دوستام  یه مشکلی داشت ... منم که رفیق باز ،مهربون ،گل ،اخر جاده معرفت (خودشیفتگی رو داری؟)تو فکر این بودم.. ایشالله که حل میشه...خلاصه بیدار شدیمو به سمت جبهه های حق علیه مشتری مداری شتافتیم.. (اینقدری که رییس مون این کلمه رو گفته حالت تهوع گرفتیم به مولا)خلاصه صبح من 3 مسیر با تاکسی  تا شعبه راه دارم. که حدود 20 دقیقه ای طول میکشه...رسیدم سر خیابون هنو خودمو پیدا نکرده بودم و داشتم ته مونده خمیازه صبح گاهی رو میکشیدم که یه تاکسی نورانی با رنگ طلایی کنارم واستاد ..ینی میخواستم از پنجره برم تو ، بس که ذوق کردم !

خاطرات شیرین زندگی کودکانه...
ما را در سایت خاطرات شیرین زندگی کودکانه دنبال می کنید

برچسب : اتوبوس,بوس بوس,بوس بوس , نویسنده : علیرضا khatratshirin بازدید : 1146 تاريخ : چهارشنبه 24 مهر 1392 ساعت: 21:03

سلام

دنیای عجیبیه

اکثر ما عقلمون به چشمونه

گاهی از کسایی که انتظار داری چنان نامردی در حقت میکنن که دلت میشکنه

گاهی هم از کسایی که اصلا انتظار نداری یه خیری میرسه که شرمنده شون میشی

خاطرات شیرین زندگی کودکانه...
ما را در سایت خاطرات شیرین زندگی کودکانه دنبال می کنید

برچسب : مردی و نامردی, نویسنده : علیرضا khatratshirin بازدید : 1187 تاريخ : چهارشنبه 24 مهر 1392 ساعت: 20:51


وقتی چاره ای نمی ماند!


وقتی فقط میتوانی بگویی


هرچه باداباد


حتی اگر دل کوه هم داشته باشی


گریه ات میگیرد …
 

خاطرات شیرین زندگی کودکانه...
ما را در سایت خاطرات شیرین زندگی کودکانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : علیرضا khatratshirin بازدید : 1001 تاريخ : سه شنبه 2 مهر 1392 ساعت: 21:06